به “کجی” احترام بگذاریم!
به “کجی” احترام بگذاریم!
ما در دوره و زمونه ای زندگی می کنیم که لازمه یک درک دوطرفه بین مصرف کننده و تولید کننده صنایع دستی شکل بگیره!
سالها پیش که صنعت، کلا دستی بوده هیچ کس توقع نداشته پیاله هایی که از سفالگر میخره، میلیمتری اندازه ی هم باشن، یا خط و خطوطی که روشون کشیده شده کاملا یکسان باشه و یا رنگ های بکار رفته توش یه کد داشته باشه.
چون مصرف کننده می دیده که سفالگر داره یکی یکی، با دست و روی چرخ سفال پیاله ها رو میسازه و قالبی در کار نیست،
و متوجه بوده نقش و نگار روش، کلیشه نداشته
و میتونسته با این کنار بیاد که برای پختِ لعاب، قابلیت تنظیم دما با دقت یک درجه در کوره های سنتی وجود نداره.
اما الان، الان ه؛
هم قالب هست، هم کلیشه و هم قابلیت اعمال دقت تا یک درجه.
میشه چند ده هزار محصول تولید بشه که با هم مو نمی زنه!
روی همین حساب، خیلی از چیزهایی که دیروز دیده نمیشد الان به چشم میاد؛ کوچیک و بزرگی ها، کج و معوجی ها، کم رنگ و پررنگی ها قابل چشم پوشی نیستن.
نمیخوام بگم بیایم و چشم پوشی نکنیم، بلکه بر عکس دعوت می کنم به دیدن! دیدنِ اینکه “این ویژگی ها نشونه هستن”؛
نشونه ی نداشتن امکانِ دقت دوربین ها و اسکن های صنعتی و نشونه ی تلاشِ چشم یه آدم برای دقت حداکثری!
نشونه ی فرموله نبودن ترکیب مواد اولیه با ترازوی های میلی گرمی و نشونه ی پیمونه برداشتنِ دستی یه آدم که از روی دست پدر و پدربزرگش دیده!
نشونه ی نداشتنِ قالب های یکسان با دقت میلیمتری و نشونه ی یکی یکی ساختن های منحصر به فردِ یه آدم!
ما نباید این تفاوت ها رو نادیده بگیریم -چون واقعیت های دور و زمانه ی ما هستن- اما اینکه کدوم طرف ش رو ببینیم به خودمون ربط داره؛ عیب ببینیم یا خوبی؟!
“جانا” شما رو دعوت می کنه که به این تمایز و منحصر به فردی -که منشا ش تلاش و دقت انسانی ه- احترام بذارین.
بد نیست بخاطر درکِ شکلِ آفرینش هنری در صنایع دستی، به “کجی” های اجتناب ناپذیرِ دستی بودن، احترام بذاریم.